(ع.ع.ح)

ساخت وبلاگ

من در یک مشت از خرمن های گندم دست های تو را دیدم... دست های آفتاب سوخته و پینه بسته ات... 

اما در پولی که هر روز جا به جا می شود چشم های منتظرت را نمی بینم... می دانم که تو دیگر منتظر نیستی... زیرا خاک های زمین گندم تو را بلعيده است... تو اکنون تنها مشتی خاک هستی در دست های بی پناه یک زن. 

(ع.ع.ح)...
ما را در سایت (ع.ع.ح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 912431045 بازدید : 111 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 9:54

ظهور یک زن در ولایت سرخ آباد تایید شد... یک زن با هاله ای از نور در کنار درخت اشکناز از آسمان به زمین آمد. 

اهالی روستا در اطراف زن جمع شده بودند.. زن سخنی نمی گفت و دستانش به روی قلبش قرار داده بود. 

- ای زن آسمانی سخنی بگو. 

زن لبانش را برای سخن گفتن باز کرد. 

- سقوط من به علت بیماری ام به کرنا است... 

کرونا علامت سوالی شد تا پیرمرد تیری را به سر زن آسمانی بزند. 

 

 

(ع.ع.ح)...
ما را در سایت (ع.ع.ح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 912431045 بازدید : 113 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 9:54